امروز : یکشنبه, ۷ دی , ۱۴۰۴ - 9 رجب 1447
- برگزیده «سیمرغ صدا» معرفی شد
- روایت برترین پیشرفتها و دستاوردهای علمی در «ما میتوانیم» رادیو اقتصاد
- سینا مهراد مجری تلویزیون شد
- مژده لواسانی: مهمترین خط قرمز در اجرا درست حرف زدن است
- پخش تلاوتهای استادشیخ محمد احمد شبیب از رادیو قرآن
- «قلعه» با گویندگی ۱۸ نفر دوبله شد
- «سقوط آزاد» به مدیریت سعید شیخ زاده دوبله شد
- گوینده رادیو جوان در آستانه روز پدر از نقش پدر می گوید
- «چالش نهایی» با گویندگی ۹ نفر دوبله شد
- ندا سپانلو از لزوم تسلط مجریان بر زبان و ادبیات فارسی می گوید
رادیو هنوز صدایت را صدا میزند
یک سال از درگذشت ژاله علو گذشت و یادی می کنیم از صدایی که خاموش نمی شود.
به گزارش هنرصدا، یک سال از خاموشی صدایی میگذرد که خاموشی نپذیرفت؛ صدایی که نه فقط از حنجره که از جان برمیآمد و با اخلاق، وقار و مهربانی درآمیخته بود.
به همین مناسبت معصومه نورزاد هنرمند رادیو نمایش، دلنوشته ای را به صورت اختصاصی برای هنرصدا ارسال کرده است که در ادامه می خوانید.
یک سال بیصدای تو گذشت و رادیو هنوز صدایت را صدا میزند
یک سال از خاموشی صدایی میگذرد که خاموشی نپذیرفت؛ صدایی که نه فقط از حنجره که از جان برمیآمد و با اخلاق، وقار و مهربانی درآمیخته بود. ژاله علو برای تاریخ هنر و رادیو ایران نامی ماندگار است اما برای من فراتر از یک نام؛ او بانویی بود که دوستش داشتم، به او نزدیک بودم و حضورش در زندگی حرفهای و انسانیام، رنگی از مادر داشت.
فقدان او از آن نبودنهایی است که به مرور عادی نمیشود.
هنوز گاهی چشمم به شماره تلفن خانهاش روی صفحه تلفن میافتد و ناخودآگاه ذهنم به همان عادت قدیمی پناه میبرد؛ به این خیال کوتاه و دلفریب که میشود زنگ زد، میشود صدایش را شنید و بعد، ناگهان یادم میآید که یک سال است او رفته و این فراموشی چندثانیهای، هر بار به بهای تازهای از اندوه تمام میشود.
دلم برای خاطرهها تنگ شده است؛ برای گفتوگوهایی که ساده بودند اما عمیق، برای درد دلهایی که بیواسطه گفته میشدند و شنیده میشدند.
همکاری ما فقط کار نبود؛ نوعی همراهی بود که بر احترام، اعتماد و مهر بنا شده بود. مهری که نیازی به اظهار نداشت و در سکوت، خودش را زندگی میکرد.
دلم برای شعر خواندنهایش تنگ شده است؛ برای لحظههایی که شعر تازه اش را با شوق میخواند و کلمات پیش از آنکه معنا شوند، صدا میشدند.
صدای او به شعر جان میداد؛ انگار واژهها منتظر بودند تا از گلوی مهربان او عبور کنند و حق ماندن پیدا کنند.
دلم برای صلابت حضورش در رادیو تنگ شده؛ آن ایستادگی آرام، آن اقتدار بیادعا و آن مهربانی بیحدی که همه ما را بیاستثنا در پناه خود میگرفت.
او از آن آدمهایی بود که بودنشان، فضا را امنتر میکرد که حضورشان، معیار اخلاق میشد، نه با سخن که با عمل.
این یک سال، سخت گذشته است. سخت، نه فقط به خاطر نبودنش بلکه به خاطر جای خالیای که هیچ صدا، هیچ نام و هیچ حضوری نتوانست پرش کند. رفتن ژاله علو، فقدان یک هنرمند نبود؛ از دست دادن بخشی از حافظه عاطفی هنر ایران و نسلی بود که با صدا، با اخلاق و با انسانیت معنا میشد.
ژاله علو رفت،
اما صدا نرفت.
اخلاق نرفت
و مهری که در دل ما کاشت، هنوز زنده است.
او در حافظه رادیو مانده، در خاطره ما جاری است
و در دل من همیشه خواهد ماند.
معصومه نورزاد/ دی ماه ۱۴۰۴
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
