Thursday, 7 November , 2024
امروز : پنج شنبه, ۱۷ آبان , ۱۴۰۳ - 6 جماد أول 1446
شناسه خبر : 44249
  پرینتخانه » اخبار تاریخ انتشار : 02 مهر 1402 - 12:23 |
دلنوشته ای برای حسین معمارزاده

به یاد گوینده ای که «صدا» و «سواد» را با هم داشت

به یاد گوینده ای که «صدا» و «سواد» را با هم داشت

محمدباقر رضایی نویسنده و فعال رسانه ای كه نوشته های آهنگینی درباره پیشكسوتان رادیو می نویسد، این بار سراغ گوینده و دوبلور سرشناس، حسین معمارزاده، رفته است.

به گزارش هنرصدا، حسین معمارزاده، یکی از سرشناس های گویندگیِ رادیو و دوبله در ایران بود. در سال ۱۳۷۴، زمانی که برنامه کتاب شب در رادیو تهران طراحی شد، در میان خیلِ گویندگان شبکه های مختلف رادیو به دنبال گوینده ای می گشتند که شایسته ی اجرای این برنامه باشد.
تنها گزینه ی آن زمان، حسین معمارزاده بود که الحق برای آن برنامه، بجا انتخاب شد و کتاب شب را خیلی زود به شهرت رساند.
متاسفانه دیری نپایید که این گوینده ی خوش صدا و باسواد، در سال ۱۳۷۵ بر اثر بیماری قلبی در گذشت و جایش را برای مدتی کوتاه به خانم ژالاک و بعد از او به بهروز رضوی سپردند.
محمدباقر رضایی نویسنده ی برنامه کتاب شب که چندین رمان را برای بازخوانی با صدای حسین معمارزاده تلخیص و تنظیم رادیویی کرده بود، در سلسله مطالب آهنگین خود برای پیشکسوتان صدا، این بار به سراغ این صدای ماندگار رفته و مطلبش را اختصاصی در اختیار هنرصدا گذاشته است.
جلد اولِ این سلسله مطالب با عنوان” ماندگاران عصر صدا” در انتشارات آبارون، به زودی منتشر می شود.
متن آهنگین درباره حسین معمارزاده را تقدیم شما می کنیم:
یادواره برای یکی از اولین گوینده های کتاب صوتی در ایران ( در ۶ پرده )
پرده اول:
آن صدای شگفت انگیزِ مانا.
آن گوینده ی آگاه و دانا.
آن باسوادِ دور از اَدا.
آن اوج نشینِ بی ادعا.
آن که در انتقال پیام، سرعت داشت
و برای بهتر بودن، همت داشت!
هنرمندی آرام و نجیب بود
و بیگانه با دروغ و فریب بود.
کتابخوانی اش به شنونده، حال می داد
و برای تفکر، مجال می داد.
اساساً حضورش هنرمندانه بود
و حرفها و حرکاتش ادیبانه بود.
صدایش به راستی شنیدن داشت
و تواضع و فروتنی اش دیدن داشت
پرده دوم:
از بس که باوقار و آقا بود،
بسیار کم حرف و رها بود.
در محافل، حالتِ گریز داشت
و با کسانی که منم می زدند ستیز داشت.
دوبلوری اصیل و واقعی بود،
ولی روح و جانش رادیویی بود.
نامش در هر دوکار، اول بود
و توانایی اش برای همه، مسجّل بود.
هنرِ او فقط صدا نبود، سواد بود
و عشق و اراده و اعتقاد بود!
پرده سوم:
نقش های اصلی و فرعیِ فراوانی را در فیلمهای خارجی و ایرانی به جای هنرپیشه های معروف، حرف زد.
تورج منصوری همکار او در بسیاری از این فیلمها، چه زیبا درباره اش نوشته است که:
” من زنده یاد حسین معمارزاده رو از قدیما میشناختم. آدمِ خیلی زحمتکش، نجیب و آرومی بود.
اهل حاشیه نبود.
در جمع هم خیلی کم حرف می زد.
آدمِ خیلی منظم و علاقه مند در امرِ دوبله بود. خیلی هم وقت شناس بود.
یادم میاد یک بار با یکی از دوستانم سوار ماشینش شده بودیم. داشت حرف می زد.
دوستم با تعجب اما یواش از من پرسید: این آقا چقدر صداش شبیه هنرپیشه هاست!”
پرده چهارم:
در رادیو، گذشته از نمایشنامه های فراوانی که در آنها نقش داشت، کتابخوانی اش در برنامه” کتاب شب” از همه مهمتر بود.
در همان مدت کوتاهی که او راویِ رمانها و داستانها بود، علاقه مندانِ فراوانی جذبِ این برنامه شدند و هر شب، پای روایت های او از رمانهای مشهور جهان می نشستند.
بهروز رضوی جانشینِ او در برنامه کتاب شب می گوید:” حسین معمارزاده از گویندگانی بود که در سایه ی صدای پُرقدرتش، به جای بازیگرانِ مشهوری همچون آنتونی هاپکینز و بروس لی صحبت کرده بود.
وقتی از من برای گویندگیِ برنامه کتاب شب دعوت شد، از این که قبل از من او این وظیفه را به عهده داشت بی خبر بودم.
ولی بعد از اجرای برنامه، همکاران یادآور شدند  که پا جای خوب کسی گذاشته ام!
پرده پنجم:
محمدرضا کلانتر هم ارادتمندانه درباره او چنین گفته است: حسین معمارزاده به گفته ی همکارانش انسانی نجیب و آرام بود.
اهل جنحال آفرینی نبود.
حتی در هیات مدیره ی انجمن گویندگان هم کم حرف می زد.
همکارانش او را گوینده ای علاقه مند و منظم توصیف می کنند که حاضر بود به خاطر جزئی ترین موارد، کارش را تکرار کند.
دوبلوری بود که به دلیل جنس صدایش در هر فیلمی  نیاز به او احساس می شد.
پس از گذشتِ چندین سال از مرگش، هنوز جایش خالی است!
او نیمه ی اول آبان سال ۱۳۷۵ پس از بازگشت از کار، به دلیل بیماری قلبی به بیمارستان منتقل شد، اما بر خلاف نظر پزشک با رضایت خودش به خانه رفت و سرانجام در ۱۷ آبان پس از چند روز بیهوشی فوت کرد!”

خبر درگذشت مرحوم حسين معمارزاده – آبان ماه ۱۳۷۵

پرده ششم:
این که اغلبِ گویندگان جدید، او را نمی شناسند فاجعه است
و گویی فراموش کردنِ پیشینیانِ ما اینجا قاعده است!
او هنرش را به هر فیلم و برنامه ای نفروخت
و به خاطر یک ریالِ بیشتر، کیسه ندوخت!
در صدا وسیما واقعاً پدیده بود
و رادیو هرگز مانند او را ندیده بود.
به دستمزد و مادیات اهمیت نمی داد
و به خواسته های دلش اولویت می داد.
مردی بود لوطی مسلک و جوینده
و دریادل و با معرفت و پوینده.
مردی که نمونه اش اکنون:
” یافت می نشود گشته ایم ما”
خدا رحمتش کند که صدا و سواد را با هم داشت
و عشقِ تند و تیزی را در گویندگی، فراهم داشت!
آمین یا رب العالمین
محمدباقر رضایی نویسنده و فعال رسانه ای
شهریور۱۴۰۲
در فیلم کوتاه زیر گفتگویی با مرحوم حسین معمارزاده را مشاهده می نمایید:
به اشتراک بگذارید

*

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.