امروز : شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ - 21 محرم 1446
- «کافهاین» با اجرای سعید شیخزاده روی آنتن می رود
- ساخت برنامه های رادیویی معارفی در حوزه مباحث شهرنشینی
- «زیر آسمان ایران» را از سرزمین طلای سرخ بشنوید
- نگاهی طنز به ثبت نام مدرسه دانش آموزان در رادیو صبا
- «شبدر» با گویندگی ۲۱ نفر دوبله شد
- چالش عجیب مسعود روشنپژوه با ماشین شارژی کودک در خیابان (فیلم)
- تاثیر محیط پیرامون بر زندگی نوجوانان در «جوانهها» رادیو فرهنگ
- خالق «دختر شیتا» و «گلستان یازدهم» در رادیو ایران
- گرامیداشت سالروز عملیات مرصاد در «سرزمین من» رادیوفرهنگ
- مروری بر زندگی دكتر «مهدی محقق» در رادیو ایران
خاطره مجری معروف تلویزیون از برادر شهیدش
برنامه «مادران چشم به راه» که در فرهنگسرای شفق برگزار شد یک مهمان ویژه داشت؛ حسن سلطانی مجری نام آشنای رادیو و تلویزیون که اجرای برنامه را بر عهده داشت و دست بر قضا برادر شهید است.
به گزارش همشهری آنلاین، حسن سلطانی یکی از مجریان صدا و سیما است، دیدن او در کسوت اجرای برنامه «مادران چشم به راه» در فرهنگسرای شفق چندان دور از انتظار هم نبود، او سابقهای طولانی در اجرای برنامههای مذهبی و آیینی دارد.
سلطانی که خودش هم سالها پیش و به جهت شهادت برادرش جمشید، طعم تلخ دوری و هجران را چشیده از صبوری خانواده شهدا گفت: این افراد به تناسب رابطهای که با یک شهید دارند تلخی و سختی در هجران شهید کشیدهاند و به همین نسبت در زندگی خیلی صبوری کردهاند، به همین دلیل لایق تقدیر و تجلیل هستند. اما ساماندهی برگزاری مراسم تجلیل و تقدیر از جانب مسئولان امر، باعث میشود که کسی که فرزند یا همسرش را در راه دفاع از ارزشهای انقلاب و اسلام فدا کرده دل مشغول نباشد چراکه میداند در میان مردم از آنها به افتخار یاد خواهد شد، کما اینکه از گذشتگان نیز با افتخار و نیکی یاد میشود.
تجربه از دست دادن برادر در خانواده، باعث شده او با شرایط پدر و مادران شهدا بیشتر آشنا باشد: «در این مراسم ما از مادرانی تجلیل میکنیم که چشم به راه هستند و هنوز خیلی از آنها قبول نکردهاند که فرزندانشان شهید شدهاند، همچنان که اگر در هر ساعت از شبانهروز زنگ در منزلشان به صدا در آید انتظار دارند فرزندشان را پشت در ببینند. از برادرش پرسیدیم که نامش جمشید است و در عملیات بدر در سال ۶۳ به شهادت رسیده است: من خیلی نمیگویم که برادر شهیدم، چون باید نشانه داشته باشی، اگر من به او شباهت دارم او برادر من است، اما اگر من هنوز دنبال کم و کیف عالم خودم هستم درحالی که او راهی نورانی را پیدا کرده و به مقصد رسیده است ما هیچگونه شباهتی به هم نداریم.»
سلطانی از دلتنگیهایش هم گفت؛ اینکه وقتی مادران شهید را میبیند بخشی از دلتنگیهایش خودش از بین میرود. او از خاطرات پدر و مادرش هم چنین گفت: «مادر من حدود یک ماهی بود که خواب فرزند شهیدش را ندیده بود، رفت سرخاک و گفت که اگر این هفته آمدی که هیچ، اگر نیامدی هفته دیگر سر خاکت نمیآیم. فرزند شهیدش به خوابش نیامد و به همین دلیل مادرم هفته بعد سر خاک نرفت. اما وسط هفته خواب شهید را میبیند که به او میگوید همیشه و در همه حال کنار اوست.»
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.