امروز : پنج شنبه, ۱۳ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 24 شوال 1445
- معرفی کرمانشاه در «زیرآسمان ایران» رادیو ایران
- آواز ایرانی یادنامه غلامحسین بنان در«ایل بانگ» رادیو فرهنگ
- تجهیزات پزشكی به روایت «فصل دوم» رادیو سلامت
- «آجرچین» با گویندگی ۱۴ نفر دوبله شد
- صدای ماندگار ورزش
- «صدای زندگی» رادیو ایران میزبان چهار خواهر معلم می شود
- بازدید نمایندگان مجلس از استودیوهای پخش رادیو
- پیام تسلیت معاون صدا در پی درگذشت زنده یاد مسعود اسکویی
- مطالبات كارگران در «ایران امروز» رادیو پیگیری می شود
- مسعود اسکویی صدای خاص رادیو درگذشت
عذرا وکیلی: همچنان قصه می گویم
کودکان پرخاشگر، لجباز یا بیش فعال را هم میتوان با گفتن قصه آرام و به کودکی تبدیل کرد که تمرکز و حوصله گوش دادن دارد. قصههایی که کودک میشنود به او در یافتن راهحل مشکلات زندگی کمک میکند.
با عذرا وکیلی سردبیر، تهیهکننده و مجری و گوینده پیشکسوت برنامههای خردسالان که در سالهای گذشته، جایزه قصهگویی از ای بی یو کی ژاپن را نیز کسب کرده است، در خصوص برنامههای کودک گفتوگو کردهایم:
فکر میکنید چه مسائلی حقیقت قصهگویی را زیر سؤال برده است؟
مشکلات اجتماعی و اقتصادی معنای حقیقی قصهگویی را زیر سؤال برده است. درگذشته نهچندان دور، قصهگویی نوعی ارتباط میان نسل مادربزرگها و نوهها بود و مادربزرگها تمام افکار نصیحت گرایانه و پندهای روزمره درون خانواده را با زبان کودکانه و شیوهای جذاب برای آنان بیان میکردند، ولی مسائل اقتصادی و اجتماعی و همچنین فاصلههای مکانی و دوری افراد از یکدیگر تاثیرعمدهای بر کمرنگ شدن قصهها گذاشت.
آیا وضعیت قصهگویی در جوامع روستایی با جوامع شهری فرق دارد؟
به دلیل وجود مبانی مستحکم خانوادگی در جوامع روستایی، هنوز ارتباط مناسبی میان مادربزرگها و نوههایشان برای قصهگویی برقرار است، ولی اشکال این جوامع نیز در این است که قصهگویی روستایی در مسیر بستهای میچرخد و تقریباً هیچ نوع ابتکار و تازه اندیشی در حوزه آن دیده نمیشود
برای تقویت قصهگویی چه کار باید کرد؟
ازلحاظ فرهنگی و آموزشی باید بیشتر روی مادران جوان سرمایهگذاری و تحقیق کرد و با دادن جزواتی از قصههای کهن به مادران میتوان آنان را تحت تأثیر قرار دهد.
در این زمینه رادیو و تلویزیون چه نقشی دارند؟
با اداهای کارتونی و لباسهای سنتی نمیتوان کودکان را به شنیدن قصه ترغیب کرد. حضور کودک در قصههای متنوع، موضوعی بسیار مهم است. نظرخواهی از کودکان به هنگام رخدادهای متنوع در قصه موجب میشود آنان کنجکاوی بیشتری برای شنیدن ادامه قصه از خود نشان دهند.
دوست دارید برای بزرگسالان هم قصه بگویید؟
از قصه گفتن برای کودکان بیشتر لذت میبرم تا برای بزرگسالان، چون معتقدم که با دنیای خیال و رویای کودکان که خالی از هرگونه ریا و ملاحظاتی است، راحتتر میتوان ارتباط برقرار کرد.
از تفاوت برنامههای کودک رادیو و تلویزیون بگویید؟
ما درگذشته برنامه«سلام کوچولو» را برای گروه سنی خردسال تولید میکردیم، ولی در تلویزیون، مرز خاصی بین برنامههای خردسال و کودک کشیده نشده و برنامهای که تولید میشود برای این دو گروه سنی مشترک است.
بیشتر برنامههای تلویزیون که با عروسک برای گروه سنی خردسال تهیه میشود، الگوبرداری از برنامه شماست. فکر میکنید این برنامهها از چه جایگاهی برخوردارند؟
این برنامهها از ما الگوبرداری نکردهاند. چون کار با خردسال مشکل است مجبورند که برای ارتباط با مخاطبان خود از عروسک استفاده کنند و یک نفر هم بهجای عروسک صحبت کند؛ و چون فردی که بهجای عروسک صحبت میکند یک آدمبزرگ است حرفهایی که زده میشود به سن و سال آن عروسک که بهجای خردسال است، نمیخورد و تهیهکنندگان کار کودک با مشکلاتی چون پرگویی و حرفهای بزرگتر از سن عروسک مواجه میشوند.
.
در برنامه«سلام کوچولو» چقدر به خواستههای بچههای امروزی توجه میکردید؟ آیا خردسال قصههای شما همان خردسال ۳۷ سال پیش بود یا اینکه با بازیهای رایانهای و پلیاستیشن آشنایی دارد؟
هرسال برنامهریزی خاصی داشتیم. چون بچههای امروزی طالب بازیهای رایانهای هستند، فیلمهای تخیلی میبینند و دوست دارند مثل مرد عنکبوتی از در و دیوار بالا بروند، ما هم حال و هوای بچهها را درک میکنیم. بهطور مثال در استودیو مجریای داشتیم که مثل مرد عنکبوتی به در و دیوار میچسبید و فضای قصه را عوض کردیم.
پس با پیشرفته شدن جامعه و آمدن رایانه و بازیهای رایانهای به خانهها توانستهاید ارتباط نسل امروز را با قصهها حفظ کنید؟
از ظرفیت همانها، از اصطلاحات و قهرمانان آنها میتوان استفاده کرد و قصه کهن را بازآفرینی شکلی و نه مفهومی کرد، بهگونهای که مخاطب برایش قصهها نو و قهرمانان با همان دلاوریها و منشهای قهرمانان رایانهای باشند، میشود. همچنان که در مواردی آزمایش کردهام و شده است..
آن زمان با چه گروهی کارمیکردید؟
امیرحسین سه سال ونیمه و سپهراد شش ساله که مجری اصلی برنامه بودند؛ از ترنم، علی پنجهای، علی اسدی، فاطمه و سید محمد سپهر ابو ترابی هم استفاده میکردم. از رامین بهعنوان خواننده استفاده میکردم. گلریز وکیلی دخترم هم بهعنوان دستیار تهیه و هماهنگی و فوزیه دریکوند صدابردار ثابت برنامه بودند.
بچههایی که آن موقع با من کار میکردند الان بزرگ شدهاند
سالها پیش در رادیو و حتی در دوبله رسم بر این بود که بهجای شخصیتهای کودک، خود بچهها حرف بزنند، با این روش، کار خیلی طبیعی و باورپذیر میشد، ولی پس از مدتی این شیوه به سبب سختیهایش منسوخ شد و آدمبزرگها با درآوردن صداهای بچهها بهجای شخصیتهای کودک حرف زدند. تنها کسی که این رسم خوشایند را حفظ کرد و بر آن اصرار هم ورزید، من بودم و در تمام این سالهایی که برنامه خردسال رادیو ایران را تهیه میکردم، حتی به این نکته توجه داشتم که برای کارهای خردسالان از صدای کودکان بالای هشت سال یا نوجوانان استفاده نکنم. معتقدم این ویژگی یکی از دلایل توفیق برنامه«سلام کوچولو» بوده و باعث شیرینی کار شده است. حتی برای من راحتتر بود که چهار تا بچه باسواد و بزرگتر را بیاورم و صداسازی کنم، ولی بداههگویی و سادگی کار است که باعث جذابیت میشود. صحبت کردن با بچههای سه ساله شیرینی خاصی دارد. بچههای خردسال گاهی اشتباه حرف میزنند، گاهی جملهها را ناقص ادا میکنند و کاملاً غرق برنامه نمیشوند، مثلاً من دارم حرف میزنم وسط حرف من صدای موتور میشنود و میگوید«صدای موتور» و فکرش از استودیو خارج میشود و من باید به نوعی او را برگردانم.
بهترین شیوه برنامهسازی برای برنامههای خردسال چه میتواند باشد؟
در برنامه خردسال ما قدم به دنیای گروه آنها میگذاریم که شامل همهچیزهای طبیعی که در یک روز برای خردسال ممکن است پیش بیاید بدون سانسور و بداهه گویی بیان میکنیم.
به طول مثال ممکن است بچه که وارد استودیو میشود حوصله نداشته باشد دلیلش شاید به خاطر آن باشد که شاهد بگو و مگوی پدر و مادرش بوده. یک روز بچه بسیار شاداب است و آن به خاطر برخورد مناسب خانواده، خوردوخوراک است. یک روز همین بچه از خواب وحشتناکی که دیده تعریف میکند و برعکس روزی از خواب خوبی که دیده صحبت میکند. از تفریح شب گذشته بگوید و گاهی به بدقولی پدر و مادرش اشاره داشته باشد و ما سعی میکنیم در برنامه به این موضوعات بپردازیم. وقتی بچهها این مسائل را در برنامه تعریف میکنند مجری وظیفه دارد که آنها را هدایت کند بهطور مثال بگوید اگر بزرگتر عصبانی میشود و فریاد میزند این نباید روی رفتار شما تأثیر بگذارد. درعینحال خانواده و بزرگتر خانه وقتی برنامه را میشنود متوجه این مهم میشود که این مسائل که گاهی از روی غفلت از آنها میگذریم چقدر روی کودکشان تأثیر میگذارد..
ما در برنامه«سلام کوچولو» بیشتر مسائل اخلاقی را بیان میکردیم و از منظر روانشناسی به خانوادهها آموزش میدادیم. رفتار با کودک، صحبت کردن و گفتار خوب از مهمترین اهداف برنامه بود.
بهترین شیوه برنامهسازی برای برنامههای خردسال همین شیوهای بود که ما در پیشگرفته بودیم، بدون حضور عروسک، صداسازیهای بیخودی و اضافه. در دنیای طبیعی کودک، صحبتها و حرفها بی غل و غش مطرح میشود، درست مثل رفتار مادر و فرزند و با آن صمیمیت و به آن سادگی با خردسال صحبت میکردیم.
فکر میکنید بچههای امروزی به رادیو گوش میدهند؟
بله، گوش میدهند به خاطر اینکه سعی میکنیم بزرگترها را علاقهمند به گوش دادن برنامه بکنیم. وقتی بزرگتر پیچ رادیو را باز کند و کوچکتر آن را بشنود حتماً به آن علاقهمند میشود. چون فضای برنامه بسیار شاد است و به زبان بچهها ساخته میشود.
متنهای برنامه«سلام کوچولو» را چه کسانی مینوشتند و به چه صورت نوشته میشد؟
نویسنده برنامه، شهربانو اورنگیان بود و گاهی خودم هم مینوشتم.
طبق تقویم به موضوعات روز برنامه توجه میشد. بهطور مثال در هفته دفاع مقدس چون مرتب از رادیو و تلویزیون بزرگداشت این ایام اعلام میشد سعی میکردیم به کودک بگوییم که چرا بزرگترها در این هفته به این موضوع اهمیت میدهند، البته با زبان کودکانه خودشان. یا در روز آتشنشانی به بچهها میگفتیم که چرا این روز، روز آتشنشانی است و کسانی که پدرشان آتشنشان است چقدر کارشان سخت است. برنامه روزهای ویژه از ولادت ائمه گرفته تا شهادتشان را خانم اورنگیان مینوشت و این نوشتهها به همراه شعر و سرود و قصه برای پخش آماده میشد. خانم اورنگیان باهدف من در برنامه آشنا بود.
برنامه«سلام کوچولو» تا امروز چه توفیقاتی به دست آورده است؟
سالهای سال این برنامه در جشنوارههای داخلی مقام اول را به دست آورده بود. مسئولان رادیو در پکن تقاضای یک ورک شاپ را از من داشتند و من در زمینه تهیه و اجرای کودک آن را انجام دادم که بسیار هم با موفقیت روبهرو شد.
دوست ندارید در تلویزیون هم برنامهای برای خردسالان تهیه کنید؟
علاقه ندارم. بااینکه سالها و بارها از من خواستهشده که در تلویزیون برنامه داشته باشم، این کار را قبول نکردهام، چون خردسالان با صدای من آشنا هستند و من دوست دارم همان آشنایی در ذهن آنها باقی بماند. رادیو شنونده خاص خودش را دارد. شنوندههایی داریم که به رادیو وابسته هستند و با رادیو زندگی میکنند و من برای آنها برنامه را درست میکنم. حالا این تعداد چه کم باشد چه زیاد من متعلق به آنها هستم و به وفاداری آنها احترام میگذارم.
تا حالا شده میهمانانی که برای کارشناسی به رادیو دعوت میشدند مشتاق دیدن شما و گروه باشند؟
یادم می یاد در هفته دفاع مقدس بود که امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان، فرمانده نیروی زمینی ارتش در بازیدی که از رادیو داشت مشتاق بود که به استودیوی ما هم سر بزند. فرماندهان ارتش هم من و هم عوامل گروه را مورد لطف خود قراردادند و هدایایی دادند. یکبار هم سردار احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی در استودیو از بچهها پرسیدند چه دوست دارید و بچهها هم از علایقشان گفتند من هم گفتم یک بنز مدلبالا میخواهم که مجبور نباشم اینهمه پله را بالا بیایم و با آن راحت تا کنار ساختمان شهدای رادیو بیایم ایشان هدایای بچهها را فرستادند و یک ماشین بنز مدلبالا و کنترل از راه دور برای من فرستاده بودند.
اگر قرار باشد شبکه کودک راهاندازی شود تا چه حد اعلام آمادگی میکنید؟
مسئولان باید توجه داشته باشند تا زمانی که گروه منسجم و کارآمدی در زمینه کار برای کودک انتخاب نکردهاند تصمیم به این کار نگیرند.
شنیدیم گلریز دختر شما چند سالی است که سردبیر برنامه«شب بهخیر کوچولو» است، چقدر حامی او هستید تا روزی جا پای شما بگذارد؟
گلریز چون از نوزادی در کنارم بوده، تمام چموخمهای کار در رادیو را بلد است، خط قرمزها را میشناسد و میداند که چطور برنامه بسازد که موردپسند مخاطب باشد. او در این زمینه (کار برای کودک) میوه رسیدهای شده که تحویل سازمان دادهام. من هیچگونه دخالتی در کارش ندارم، چون ازلحاظ تعهد کاری، اخلاق، رفتار، وقتشناسی و … قبولش دارم.
بهعنوان مجری باسابقه خردسالان چه پیامی برای خانوادهها دارید؟
اگر کودکشان به بازیهای رایانهای علاقهمند است، خیلی به این مسئله افتخار نکنند. آگاهی و دانایی برای کودک خوب است، ولی ضررهایی دارد که بعدها متوجه میشوند چه اشتباهی کردهاند که بچهشان را پای رایانه نشاندهاند. پدر و مادر خوشحال هستند که الان بچه سرش گرم است، ولی بعد میفهمند که چه بلایی سرشان آمده است.
آیا الان هم با رادیو در ارتباط هستید؟
برای ایرانصدا قصه میگویم. همچنین با رادیو تهران همکاری دارم و شبهای جمعه برای بچهها قصه میگویم.
و حرف آخر؟
مخاطب حرفم، بزرگان و مسئولان هستند. در جهانی که کودکان بسیاری از نداشتن غذا و سرپناه مجال زندگانی نمییابند ترسیم رؤیای آیندهای سعادتمندانه برای آنان چه سودی دارد. اگر کودکان را دوست دارید عمل کنید، حرف زدن بس است
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.